در تعطيلات قبل ازتحويل سال نو، در يك بعد از ظهر سرد زمستاني، پسر شش هفت سالهاي جلوي ويترين مغازهاي ايستاده بود. او كفش به پا نداشت و لباسهايش پاره پوره بودند. زن جواني از آنجا ميگذشت. همين كه چشمش به پسرك افتاد، آرزو و اشتياق را در چشمهاي آبي او خواند. دست كودك را گرفت و داخل مغازه برد و برايش كفش و يك دست لباس گرمكن خريد
پسرك گفت: «مطمئن بودم با او نسبتي داريد...
****
فرا رسيدن حلول سال نو اين نوروز باستاني را به شما تبريك عرض نموده و موفقيت شما را در تمام مراحل زندگي از خداوند خواستارم...
هميشه سبز سبز باشي...
سلام
خيلي زيبا بود
اين جمله رُ من خيلي پسنديدم:
بياموزند ثروتمند كسي نيست كه بيشترين ها را دارد
كسي است كه به كمترين ها نياز دارد
سال نو رُ هم پيشاپيش بهتون تبريك ميگم
شاد باشيد
تا بعد
سلام دوست خوبم.....
بايد بگم عالي بود