دخترم جرالدین
پدرت با تو حرف میزند!شاید شبی درخشش گرانبهاترین الماس این جهان تو را بفریبد آن شب است که این الماس آن ریسمان نااستوار زیر پای تو خواهد بود و سقوط تو حتمی است ..روزی که چهره یک اشراف زاده بی بند و بار تو را فریب دهد آن بندبازی ناشی خواهی بود بندبازان ناشی همیشه سقوط می کنند..از این دل به زر و زیور مبند بزرگترین الماس این جهان آفتاب است که خوشبختانه بر گردن همه ما می درخشد اما اگر روزی دل به مردی آفتاب گونه بستی با او یکدل باش و به راستی او را دوست بدار ... دخترم هیچ کس و هیچ چیز را در این جهان نمی توان یافت که شایسته آن باشد که دختری ناخن خود را به خاطر آن عریان کند... برهنگی بیماری عصر ماست به گمان من تو باید مال کسی باشی که روحش را بزای تو عریان کرده است
جرالدین دخترم ! با این پیام نامه ام را پایان می بخشم
انسان باش زیرا که گرسنه ماندن و در فقر مردن هزار بار قابل تحمل تر از پست و بی عاطفه بودن است
چرا فکر می کنیم خوشبختی از ما خیلی دوره.یا دستمون برای رسیدن به نعمتهای آن چنانی خدا خیلی کوتاهه ؟
حتی اگه این لحظه درگیر یک غم عمیقی .. حتی اگه غصه اون قدر پریشون و مستاصلت کرده که حس می کنی
تنها کاری که می تونی انجام بدی اینه که خدا رو از ته دلت صدا کنی پس صداش کن. این خودش یه نعمت بزرگ
و یه نشونه عزیزه.شاید علتش فقط این باشه که خدا دلش واسه صدات تنگ شده..شاید اگه خوب فکر کنی به این
حس برسی که این غم چه نعمت با ارزش و باشکوهی بوده که خدا ازش یه بهونه ساخته واسه این که دوباره همراهیشو
با خودت پررنگتر و نزدیکتر حس کنی مبادا دست کمش بگیری .. مگه همراهی و حمایت خدا کم نعمته؟؟؟
گاهی برای درک خوشبختی تنها کاری که باید بکنیم اندکی تامل و یه غبارروبی ساده از چشم هایی است که به رسم عادت
فقط بدی های این زندگی رو می بینن به قول دیل کارنگی که می گه
همیشه نعمت هایی که دارید بشمارید نه محرومیت ها و گرفتاریهای خود را
مهمترین عامل شکست آدم ها توی زندگی اینه که یادشون می ره هدفشون توی زندگی چیه؟؟
چه بسا آن چیزهایی که از آن اکراه دارید و برای شما خیر است
و چه بسا چیزهایی که دوستشان دارید و برایتان شر است
بقره آیه 216
آری او آن مهربانی است که از فرط محبت ..فقر و پریشانی و جهل و
فلاکت من و تو و ما آرامش را از وی ربوده و بر آسایش و نجات ما
و تمام کسانی که دل به مهرش بسته دارند حریص و رئوف و مهربان است
توبه آیه 128
آنگاه که در لحظات طاقت فرسای گمراهی روحت در پی ناجی رئوف
همدمی می طلبد وی دوست و همنشینی است که می توان به مهرش دل بست
سباء آیه 46
خدایا راهی نمی بینم و آینده پنهان است
اما مهم نیست ، همین کافی ست
که تو همه چیز را می بینی و من تو را
خدایا در این دنیا، پیوسته در معرض نابودی ، هلاک و مرگ هستم
در دل می گویم :
خدا یا تو به خاطر بندگانت معجزات بی شماری می کنی،
پس به نجات من هم بیا
مرا موهبت آن بخش
که در تو زندگی کنم
پیش بروم و نفس گسیخته را بکشم
مباد که از یاد ببرم
تو پناه و آسایش من هستی
با دستی دامن تو را می گیرم
و با دست دیگر به تهیدستان و درد مندان یاری می رسانم
مرا در اوقات تنهایی و نیازمندی تنها مگذار
ای رحیم و بخشنده !
مرا دریاب! |
I am a heart , you are my beat
beating rhythmically to my happines ,
my fear
my sadness
my excitement ...
I am a lake , you are my water
filling me with ideas , dreams
and hopes for the future